فندق کوچولوی مامان و بابا خوش اومدی.

سونوی اول نه ماهگی

سلام. سه شنبه هفته قبل ، سی دی ماه نوبت سونو نه ماهگی رو داشتم. قربونت بشم دوباره دیدمت عسلم. خدا روشکر بر خلاف دلواپسی هام آقای دکتر گفتن وزنت خوبه ، یک کیلو و چهارصد تا پانصد ، هزار ماشالله ، و گفتن اگه همینجوری ادامه بدم یه پسر طلای نزدیک به سه و نیم کیلو بدنیا میارم.انشالله دکتر سونو خیلییییی خیلیییییی عالی بودن و همه چیز رو با صبوری توضیح دادن. تاریخ رایمان هم طبیعی ششم اسفند و سزارین 25 تا 30 بهمن ...   انشالله سالم بیای بغلم. راستی دو هفته است  ساعت خوابم ریخته یهم و از ساعت 4:30 با 5 صبح بیخوابی دارم. خیلی سخته ولی باید تحمل کنم. وضعیت معده ام هم ریخته بهم و از لحاظ غذایی تقریبا مشابه اوایل ب...
7 بهمن 1393

اسم قشنگت

سلام گل پسرم مبحث انتخاب اسم جزء اون قسمتهای خیلییییییییییییییییییییییی سخته که من هیچ وقت فکرشو نمیکردم.   بلاخره بعد از بالا پایین کردن این چند تا اسم یکیشو انتخاب کردیم.... اسمهایی که کاندید کرده بودیم اینا بودن ... رادین ... آرین ... آراد ... باربد ... و بلاخره اسم شما گل پسرم ...                                                       آرین پسر آریایی مامان...   قربونت بشم ، امیدوارم از اسمت خوشت بیاد و همیشه نامدار باشی. ...
7 بهمن 1393

از پنج تا نه...

سلام پسر گوگولیه مامان.  خیلییییییی وقته نیومدم وبلاگت ...ببخشید گل مامان.  الان ساعت 6:15 صبحه . امروز هشت ماه و هفت روز از با هم بودنمون میگذره. از اتفاقات این چند ماه بگم که بیشتر در تکاپوی اماده شدن برای ورود شما بودیم و همچنان هستیم.  بابایی رفت قشم و با یه عالمه لباسا و وسایل خوشگل برای گل پسرمون برگشت.  ولی کالسکه نخرید ...گفت به دلم نبود ..بابابزرگ هم گفتن هرچی دوست دارید بگیرید ، خلاصه که ست کالسکه رو از تهران خریدیم و با تیپاکس اومد .مبارک باشه گلم. منم یه هفته نبود بابا  رو نقل مکان کردم خونه بابابزرگ ، ولی انصافا بطرز وحشتناکی دلتنگ بابایی بودم . بعد اومدن بابا هم بخاطر ویروس آبله...
7 بهمن 1393
1